اخرین حرفایی که میشه زد
 
صنم کوچولوی نا بخشوده

قتل عام رومئوی کثیف به دست ژولیت دوست داشتنی

 
 

اخرین حرفایی که میشه زد
ارسال شده در یک شنبهبرچسب:, -

 

                                         مردن رو ترجیح میدم به زندگی با دستگاه دروغ

خیلی حرفام رو تو همین یه جمله گفتم

دستم داره علیه همه ی جنایت هایی که کرد گواهی میده

میسپارمش دست خدا واسه همه چی

خدا میدونه تو این مدت چند بار نظرش تغیر کرده و برگشته

یه  روز دوسم دارم

یه روز ازم متنفره

یه روز...

چی بگم؟؟

یعنی چی میتونم بگم بهش

بهم میگه ما فاصلمون یه دنیاست من خیلی از تو بهترم

خب چی میتونم بهش بگم؟؟

خانومی که از من خیلی بهتری

حواست به خودت باشه

این به صورت مکالمه ایه

اون قسمت که اربابه قرمز رنگه

اون قسمت که عروسکست ابیه

یک بازی پر شور و هیجان به پایان می رسد و همه چیز فرو می پاشد

من سرچشمه ویرانی تو در خودت هستم

رگهایت از ترس بیرون می زنند و تمامی تاریکیها را می مکند

و این چیزییست که منتهی به مرگ تو می شود

 

مرا بچش خواهی دید

که بیش از خواسته توست

تو خود را وقف راهی کرده ای

که من با آن تو را می کشم

 

روی زمین بخز و سریعتر به سویم بیا

و از اربابت اطاعت کن

زندگی تو در حال نابودیست

ولی بازهم از اربابت اطاعت کن

ارباب

 

من ارباب عروسکهای خیمه شب بازیم که بند هایت را به هر سو می کشم

من ذهن تو را به هم می ریزم و رویاهایت را از بین می برم

بدست من کور شو آنگاه تو چیزی نخواهی دید

فقط مرا صدا کن ، چون تنها من صدای فریادت را می شنوم

ارباب

ارباب

فقط مرا صدا کن ، چون تنها من صدای فریادت را می شنوم

ارباب

ارباب

 

راهت را با سوزن باز کن، این راه هیچ گاه خیانت نخواهد کرد

زندگی مرگبارت واضح تر می شود

درد فقط مال توست،این راه و رسم سیه روزیست

صبحانه ات را بر روی تکه ای از آئینه خرد کن

 

مرا بچش خواهی دید

که بیش از خواسته توست

تو خود را وقف راهی کرده ای

که من با آن تو را می کشم

 

روی زمین بخز و سریعتر به سویم بیا

و از اربابت اطاعت کن

زندگی تو در حال نابودیست

ولی بازهم از اربابت اطاعت کن

ارباب

 

من ارباب عروسکهای خیمه شب بازیم که بند هایت را به هر سو می کشم

من ذهن تو را به هم می ریزم و رویاهایت را از بین می برم

بدست من کور شو (آنگاه) تو چیزی نخواهی دید

فقط مرا صدا کن ، چون تنها من صدای فریادت را می شنوم

ارباب

ارباب

فقط مرا صدا کن ، چون تنها من صدای فریادت را می شنوم

ارباب

ارباب

 

ارباب،ارباب

کجایند آن رویاهایی که به دنبالشان بودم

ارباب،ارباب

تو فقط وعده های دروغین داده بودی

صدای خنده و قهقهه تو

تنها چیزیست که می شنوم یا می بینم

صدای خنده و قهقهه تو

خنده هایی بر گریه من

 

جهنم از اینجا بهتر است،چون خاستگاه آنهاست

یک آواز بی دلیل

یک معمای بی پایان که دستخوش مرور زمان شده

و اکنون زندگی تو بی موقع و نابهنگام است

 

تو را تسخیر می کنم

کمکت می کنم بمیری

به سویت خواهم دوید

و اکنون بر تو نیز حکومت خواهم کرد

 

روی زمین بخز و سریعتر به سویم بیا

و از اربابت اطاعت کن

زندگی تو در حال نابودیست

ولی بازهم از اربابت اطاعت کن

ارباب

 

من ارباب عروسکهای خیمه شب بازیم که بند هایت را به هر سو می کشم

من ذهن تو را به هم می ریزم و رویاهایت را از بین می برم

بدست من کور شو (آنگاه) تو چیزی نخواهی دید

فقط مرا صدا کن ، چون تنها من صدای فریادت را می شنوم

ارباب

ارباب

فقط مرا صدا کن ، چون تنها من صدای فریادت را می شنوم

ارباب

ارباب



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده یه نفری